راست گفتند...

ساخت وبلاگ

دوست دارم دوباره بنویسم

نه توی یک کنج کوچولو و فقط برای خودم

اینبار با جرات.....بدون ترس از قضاوت شدن...خودم را فریاد بزنم

♥ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 11:9 توسط پریماه:

راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1402 ساعت: 15:58

ینی کاش استادم برا وقت من اندازه یدونه دوزاری ارزش قایل بود.

پ.ن: جلسه با دکتر ح

♥ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 13:21 توسط پریماه:

راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1402 ساعت: 15:58

یادت رفت ۱۶۰ ب من بدهکاریحالاخوبه همون موقع ک فیش رو نشونم دادی گفتم تراکنش نامشخصهشانس بیارم پول از حسابت کسر شده باشه و دوباره بیاد ب حسابت تا بفهمی وگرنه بعید میدونم دیگ ب این نکته دقت کنی.امروز ک هیچ واکنشی نشون ندادیآقا ۱۶۰ هزار تومنم واسه خودش پولیه برا من ):تا من باشم دیگ کادو شریکی نخرم...اگرم میخرم مثل عن نپرم وسط بگم بزارید من حساب کنم ♥ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 12:33 توسط پریماه: راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 40 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 15:56

آدم باید خیلی بدبخت باشد ک آویزان کسی باشد.

اما هست دیگر....هم بدبخت....هم آویزان ....هم شاید کمی آدم

♥ نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 1:49 توسط پریماه:

راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 45 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 15:56

البته مطمین نیستم... همه ش یادم میرهسالگرد ازدواجم را هم تا دو سال اول یادم میرفت ولی کلی برای خودم تکرارش کردم تا یادم موند.چه اهمیتی دارد ؟ همسر هم حتما یادش نیستبعضیها هر دو یادشان هست یا مثلا فقط خانم ...یا مثلا فقط آقااگر همین جمله را توی نی نی سایت نوشته بودم حتما یه رو مخی پیدا میشد ک بیاد زیرش زر بزنه وااااااای من همسرم هر سال یادشه و غافلگیرم میکنهاونوقته ک بگم ب ..... ♥ نوشته شده در سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ساعت 21:33 توسط پریماه: راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 14:37

چند روز پیشتو عروسیبهش حسودیم شد...خیلی زیاد..بعدش احساس کردم خوشگل و خوش اندام و البته خوشبخت بوده ک م اونو انتخاب کردهاما میخواستم به زور ب خودم بقبولونم ک زشتهاصلا مگه خوشگلی یا زشتی ملاکه؟؟ برای من شاید اینطور بوده باشه ولی برای خیلیها نهقدیمی ترها میگن به قیافه نیستآدم باید پیشونی داشته باشه. (دلم میخواد خرافاتی باشم /:)اما راستش ...براشون آرزوی خوشبختی نکردم...شایدم آرزوی بدبختی کردم.. نمیدونم...شایدم گفتم برید به جهنم... و سرم تیر کشید از تمام این افکار درهم. از حس حسرت...حسادت...گناه .....گناه.....گناه....سرم تیر کشید و تمام شب رو با سردرد و به زور قرص خوابیدم.همسر اما کنارم بود..همراه بود...شاید هم قربانی روان پریشان من...احساس گناه دارماحساس میکنم وجودم تهی از شعور شده...تو هم لابد همین فکر را میکنیتو چه میفهمی من چی کشیدم از بچگیعقده ی کمبود محبت و توجه منو به یه هیولا تبدیل کرده...حسرت...مقایسه...غبطهچرا نمیتونم ب دیگران فکر نکنم؟دلم میخواست یه دوست داشتم ک همه اینا رو خیلی راحت بش میگفتم و اون هرگز قضاوتم نمیکرد.حتی روانشناسا هم گاهی آدم رو از بالا نگاه میکننمن از طرز نگاه آدمها...از لحن صداشون وقتی ک خطابم میکنن ...وقتی میخوان نصیحتم کنن‌....میترسم. بدم میادمن همیشه نقاب میزنم..میخندم ...خودمو مهربون نشون میدممن بدون نقاب از آدمها...حتی از خودم ...میترسم ♥ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۲ ساعت 20:29 توسط پریماه: راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 14:37

الهی همه این بانک ها خراب بشن تو سر رئیساشون با اون دم و دستگاهشون.نزول خورهای کثیف.عن تو صورتت با اون ماشین شاسی بلندت؛ هنوز حسرت میخورم چرا چنتا خش ننداختم روش اقلا دلم خنک شهپ این ماشینو چجوری خریدی؟؟ حقوقت مگه چنده؟پول حروم خوردن نداره عنتر با اون ریختت. حناق شه ب جونتونالبته رئیس بانک ک باشی حقوقتم بالاس بر نمیگردی حتی نگاه کنی ب مردم بدبختکارمنداشون کلی میگیرن تا چه رسد ب رئیس ♥ نوشته شده در یکشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 7:33 توسط پریماه: راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 14:37